حالا هم چند ماهی است که اوراق بدهی دیگری با نام «اسناد خزانه اسلامی بانکی (سخاب)» در بازار سیاه معامله میشود و هنوز راه به بازار سرمایه نیافته است. گویا دلیل آن ضربهای است که اسناد خزانه به بازار سرمایه زد و موجب شد تا سازمان بورس از پذیرش آن اجتناب کند و به همین دلیل هم بازار سیاه سخاب راه افتاد. اما آنچه مشخص است اینکه طبق قانون، اوراق دولتی باید در بازارهای متشکل اوراق بهادار تحت نظارت سازمان بورس و اوراق بهادار خریدوفروش شود. در بازار سیاه کشف قیمت به درستی صورت نمیگیرد؛ ضمن آنکه در آن دلالی، سوداگری و پولشویی انجام میشود. اگر اوراق در بازار سیاه باشد، نرخ معاملاتی آن به شکل نادرست بالا خواهد بود که باعث افزایش هزینه تنزیل پیمانکار میشود؛ در حالی که اگر در بورس پذیرش شود، به قیمت درست مورد معامله قرار میگیرد و هزینه پیمانکار کاهش مییابد، ضمن آنکه شفافیت را به دنبال دارد.
- بازار سرمایه نفس ندارد
دولت یازدهم سال گذشته به وسیله اوراق بدهی، هشت هزار میلیارد تومان از بازار سرمایه تامین مالی کرد. «اخزا»هایی که به تعبیر برخی، بازار را خشکاند. سیلی دولت بر صورت بورس به حدی محکم بود که آن را گیج کرد و از برنامههای خود بازداشت؛ عرضههای اولیهای که زمستان سال گذشته در صف ورود به بازار بودند اما اوراق دولتی خارج از صف، در ورود را به روی آنها بست و به انبار راند و تا همین اواخر هم قدم گذاشتن شرکتهای جدید در این بازار قدغن بود تا اینکه بالاخره عرضه «بهپرداخت ملت» قفل را شکست و به نظر میآید بورس و فرابورس در تلاش هستند تا ریتم عرضههای اولیه را از سر بگیرند. اما بازار همچنان از کمبود نقدینگی رنج میبرد؛ از یک سو، انتشار اوراق بدهی دولت با حجم بالا در سال گذشته نقدینگی را به سمت خود کشاند و از سویی دیگر، سرمایهگذاری صندوقهای با درآمد ثابت در بانکها که گویا فقط یک ترفند برای دور زدن بانک مرکزی بهمنظور پیشنهاد نرخ سود بالاتر برای کسب سپرده بیشتر بود، پولها را از کف بازار جمع و راهی بانکها کرد. بماند که مردم هم به بازار سرمایه بیاعتمادند بهخصوص بعد از افت شدیدی که پس از دعوت دولت یازدهم به سرمایهگذاری مردم در بازار سرمایه رخ داد و آنها را بیشتر از بازار دور کرد. طبیعی است که مردم با وجود نرخهای سود اغواکننده بانکها، ترجیح میدهند پولهایشان را به آنها بسپارند.
- بازار سیاه اوراق دولتی
البته که بسیاری از اقتصاددانان معتقدند بازار بدهی در ایران باید تقویت شود و در تمام دنیا چنین بازاری وجود دارد و ابزار بدهی میتواند به دولت کمک کند تا چرخ اقتصاد را بهتر بچرخاند و آن را اهرمی کند اما نکته حائز اهمیت، مهندسی این روند است؛ اینکه چطور به بازار بدهی جان داده شود تا جان بازاری دیگر را نگیرد.حال چند وقتی است که اوراق دیگری با نام «اسناد خزانه اسلامی بانکی (سخاب)» از سوی دولت (با عاملیت بانک ملی) برای تسویه بدهی با پیمانکاران منتشر شده که البته این بار هنوز به بازار سرمایه راه پیدا نکرده است و در بازار سیاه معامله میشود. شنیده شده که پیمانکاران تا 17 هزار میلیارد تومان از این اوراق گرفتهاند. نکته مهم قابل توجه این است که طبق تبصره بند «ب» ماده 10 بخش سوم (نظام پولی و بانکی و تامین منابع مالی) برنامه ششم توسعه، خریدوفروش اوراق منتشر شده توسط دولت تنها در بازارهای متشکل اوراق بهادار تحت نظارت سازمان بورس و اوراق بهادار مجاز است و خارج از این بازارها ملغی و بلااثر است.
این تبصره اذعان میدارد: «اوراق بهادار صادره با نام و مصون از تورم است و معاملات این اوراق فقط در بازارهای متشکل اوراق بهادار تحت نظارت سازمان بورس و اوراق بهادار و با رعایت مقررات این بازارها مجاز و معاملات آنها خارج از بازارهای یادشده ملغی و بلااثر است. عرضه و معاملات این اوراق بهادار به کسر (کمتر از ارزش اسمی) و با نرخ سود شناور مجاز و تضمین بازخرید قبل از سررسید اوراق بهادار مذکور توسط بانکها و موسسات مالی و اعتباری و اشخاص تحت کنترل آنها، مجاز نمیباشد. بانکها، دستگاههای اجرایی و شرکتهای دولتی که اوراق بهادار برای تامین مالی آنها منتشر میشود، باید اطلاعات مورد نیاز سرمایهگذاران را متناسب با دستورالعملی که به تصویب شورای بورس میرسد، منتشر نمایند.» اما دولت بخشنامهای صادر کرد مبنیبر اینکه خرید و فروش این اوراق در بانک ملی انجام شود؛ این اقدام برخلاف برنامه ششم است و هرچند خرید و فروش این اوراق بنا بر بخشنامه دولت از طریق بانک ملی انجام میشود و شاید مشکلی ایجاد نشود اما به هر حال دولت مکلف به رعایت قانون است و این اقدام مغایر با قانون بوده و باید فکری برای آن کرد.
این مساله، لزوم پذیرش اوراق «سخاب» در بازار سرمایه را تقویت میکند و به نظر میآید تنها راه پیش رو برای ادامه معاملات این اوراق به شکل قانونی، همین بازار باشد که البته احتمال دارد این اتفاق به زودی نیفتد، چرا که باید شرایط لازم برای پذیرش کسب شود و بازار کشش آن را داشته باشد. به این ترتیب قیمت آن هم واقعیتر میشود و شفافیت افزایش مییابد؛ موضوعی که در حال حاضر جای خالی آن حس میشود، بهطوری که آگهی خرید و فروش این اوراق را در سایتهای اینترنتی و حتی سایت «دیوار» میتوان دید.
- سخاب باید در بازار سرمایه پذیرش شود
این اوراق اکنون توجه بسیاری از اهالی بازار سرمایه را به خود جلب کرده و آنها در حال نقد کردن پول خود برای خرید آن هستند.اوراقی که قیمتهای پایینتری دارید که در نتیجه آن، سود سرمایهگذاران بیشتر از سایر ابزارهای با درآمد ثابت است. هرچند برخی معتقدند این اوراق باید در بازار سرمایه پذیرش شود اما به نظر میآید سازمان بورس به دنبال پذیرش «اخزا» در سال گذشته و ضربهای که به بازار وارد شد، جرأت پذیرش «سخاب» را ندارد؛ در حال حاضر نقدینگی بازار بسیار پایین است و کشش این اوراق جدید را ندارد و اگر هم قرار بر پذیرش آن شود، احتمالا مدت زمانی طول خواهد کشید تا این اتفاق بیفتد. به هر حال اگر این اوراق در بازار سرمایه پذیرش نشود، زمینه دلالی و فقدان شفافیت فراهم میشود و اگر هم پذیرش شود، ترس از تکرار تجربه تلخ زمستان سال 1395 به خاطر پذیرش با حجم بالا در زمان نامناسب وجود دارد. بازار بدهی بالذات باعث تقویت اقتصاد میشود و به هر حال و براساس قانون، این اوراق باید در بازاری متشکل معامله شود. بنابراین، به نظر میآید دیر یا زود این اوراق وارد بازار سرمایه شود اما آنچه از سکانداران اقتصاد انتظار میرود، مدیریت درست این روند است بهطوری که بازار سرمایه بار دیگر زخمی و قربانی بدهی دولت نشود.اشخاص در سطوح مختلف میتوانند از بدهی استفاده کنند که در بازارهای مالی به آن «اهرم» گفته میشود. استفاده از بدهی و اهرم موجب ورود نقدینگی و بهبود عملکرد میشود. این حق برای دولتها هم وجود دارد که با تضمین خود، اوراقی منتشر کنند تا چرخ مملکت را بچرخاند. تا پیش از دولت یازدهم، رقمی که در بودجه برای انتشار اوراق بدهی پیشبینی میشد، بسیار پایین و آن هم در قالب انتشار اوراق مشارکت برای طرحهای انتفاعی بود و درواقع میتوان گفت دولت از بدهی استفاده نمیکرد و درآمد خود را هزینه میکرد و اهرمی در این میان مورد استفاده قرار نمیگرفت اما با روی کار آمدن دولت یازدهم، تیم اقتصادی تصمیم به استفاده از اهرم گرفت؛ به این ترتیب که اوراقی به تضمین دولت در سررسیدهای مختلف منتشر شود.مشابه این کار در دنیا نیز انجام میشود. بنابراین به تناسب هدف، کارِ مهندسی انجام میشود و اوراق منتشر میشود و مورد استفاده قرار میگیرد و در آینده پرداخت میشود. میتوان گفت دولت هیچگاه از جیب خود پولی پرداخت نمیکند و با انتشار اوراق جدید، پول اوراق قبلی را میپردازد و درواقع برای تسویه بدهی قبلی، بدهی جدید ایجاد میکند و این روند ادامهدار است و با مدیریت درست میتوان آن را به خوبی پیش برد.مساله قابل توجه دیگر این است که این اوراق در کوتاهمدت رقیب بازار پول میشود. وقتی دولت دست به انتشار اوراق بزند، نقدینگی را به سمت خود جذب میکند و این به معنای خروج نقدینگی از شبکه بانکی است که در کوتاهمدت میتواند برای بانکها مشکلساز باشد؛ چرا که تا پیش از آن، مردم پولهای خود را در بانکها سپرده میکردند اما حالا به سمت خرید اوراق دولتی میروند.بنابراین چنین اتفاقی در وهله اول و کوتاهمدت، بر مشکل نظام پولی میافزاید اما پس از مدتی میتواند منجر به رونق و راه افتادن صنعت شود و پول از مجرای دیگری وارد بانک میشود.
نظر شما