راهکاری برای رفع نقایص شاخص
بهنام بهزاد فر،مدیر امور اعضا کانون کارگزاران و مدرس دانشگاه
در حالحاضر روند حرکتی بازارسرمایه تنها با یک عدد شاخص کل سنجیده می شود و ارقام آن برای اهالی بازارسرمایه بسیار مهم تر از وضعیت پرتفوی آن هاست. وقتی حساسیت ها نسبت به یک عدد تا این حد زیاد میشود، بالا و پایین رفتن عدد شاخص نیز تحت تاثیر شایعات مختلف قرار خواهد گرفت و تغییرات آن چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی واکنش های زیادی را در پی دارد. عموم تحلیلگران، سرمایهگذاران و حتی مسئولان بازار نیز علاقمند نیستند از شاخصهای متنوع دیگری استفاده کنند و در واقع تمام بازارسرمایه به همین رقم شاخص محدود می شود. به عنوان مثال چنانچه شخصی که سهامدار شرکت های پذیرفته شده در فرابورس ایران باشد بعید است جهت روند کلی بازار سهام مرتبط با پرتفوی خود(IFX) به شاخص فرابورس مراجعه کند.
در خصوص ایرادات شاخص کل موارد ذیل را میتوان عنوان کرد:
1: وابستگی شاخص به نمادهای بزرگ
همانگونه که در فرمول شاخص کل آمده شرکت هایی که تعداد سهام و ارزش بازار بیشتری دارند مسلما در شاخص تاثیر بیشتری دارند در نتیجه نمادهای بزرگ عملا ابتکار عمل تغییرات شاخص را در دست دارند. این موضوع به تنهایی نکته منفی نیست اما منجر به دو معضل میشود.
1) بعضا زمانی که بازار منفی است با یک معامله صوری در یک نماد بزرگ شاخص مثبت شود.
2) معیارهای بهتری جهت وزن دهی شرکت ها وجود دارد. جهت حل نقیصه اول بهترین راهحل این است که هم زمان روند حرکت شاخص کل (هم وزن) نیز توسط سهامداران مورد بررسی قرار گیرد؛ سهامداران خردی که سرمایه زیادی ندارند عملا قادر به سرمایه گذاری در همه نمادها هستند و چه بهتر که همه این نمادها یک وزن داشته باشد. جهت حل نقیصه دوم نیز معیار وزندهی می تواند میزان سهام شناوری شرکت ها باشد و نه تعداد سهام ثبت شده شرکت.
2: حذف نشدن نمادهای راکد و متوقف:
متاسفانه نمادهای راکد و متوقف با آخرین قیمت پایانی خود در شاخص هر روز محاسبه مجدد میشوند و این موضوع به عنوان مثال برای نمادهای گروه بانک که حدودا 7درصد آنها متوقف بودند لطمه زیادی به رقم واقعی شاخص می زد. این موضوع در سال 93 برای نمادهای پالایشگاهی نیز به نوعی رخ داد که موجب میشود نمادهای بسته شده در شاخص تاثیر مستقیم داشته باشند که اصلا مفید نیست. برای این نقیصه تنها راهحل ممکنه عدم محاسبه آن نمادها در شاخص است. طبیعتا وزن سایر نمادها بر شاخص در مدت زمانی که نمادهای اصلی بسته هستند زیاد تر خواهند شد.
3: سود مجمع
جهت استنباط بهتر تفاوت دو «شاخص کل» و «شاخص قیمت» فرض میشود در بورس صرفا یک نماد وجود دارد. فرضا این نماد قبل از برگزاری مجمع 1000 ریال قیمت داشته و بعد از 300 ریال تقسیم سود نقدی در روز بازگشایی 900 ریال قیمتگذاری میشود.
شاخص کل که قیمت و بازده نقدی را محاسبه میکند قیمت نهایی سهم را مجموع 900 و 300 ریال محاسبه کرده و در نتیجه 20 درصد رشد را نشان میدهد، اما شاخص قیمت بدون درنظر گرفتن سود نقدی صرفا به محاسبه تفاوت قیمت دو سهم میپردازد و 10 درصد ریزش را نشان میدهد. در حال حاضر شاخص کل رقمی حدودا 80 هزار و شاخص قیمت در محدوده 30 هزار قرار دارد. این موضوع نشان می دهد چنانچه قیمت همه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار یک ریال شود رقم شاخص رقم صفر نمیشود و حدودا 32 میشود. همچنین محاسبه سود تقسیمی زمانی که شرکتها به تقسیم آن در زمان مشخص پایبند نیستند به خصوص در دوره رکود فعلی رقم شاخص را بیاعتبار میکند چرا که بازدهی درست را نشان نمیدهد. این موضوع میتواند تحلیل شاخص کل را در بلند مدت دچار خطای فاحش کند. جهت تحلیل بهتر سرمایهگذاران و تحلیلگران بررسی شاخص قیمت می تواند بسیار مفیدتر از شاخص کل باشد.
معمای شاخص بورس
مهدی نجفی ،استاد داشگاه تهران
مهمترین معیار در دسترس برای مقایسه بازدهی و ارزیابی عملکرد یک پرتفوی، شاخص بورس است. افراد بازدهی سرمایهگذاری خود را با میانگین بازدهی بازار در یک دوره زمانی مشخص مقایسه می کنند و از نتیجه این مقایسه می توانند در مورد عملکرد خود اظهار نظر کنند.
بر این اساس اگر بازدهی شاخص را از زمان اوج آن در دی ماه 1392 تاکنون در نظر بگیریم ملاحظه میشود که عدد شاخص کل از 89 هزار واحد به محدوده 79 هزار واحد رسیده که حاکی از یک بازدهی منفی تقریباً 12 درصدی است؛ به عبارت دیگر انتظار میرود که فعالان بازار در یک دوره زمانی سه ساله به طور میانگین حدود 12 درصد از سرمایه خود را از دست داده باشند.
اما اکثر فعالان بازار اعتقاد دارند که زیان آنها در این دوره فراتر از 12 درصد بوده است. با نگاهی به اکثر سهام شرکتهای بزرگ و تأثیرگذار بر شاخص همچون فولاد مبارکه، پالایشگاه نفت بندرعباس، پالایشگاه نفت اصفهان، چادرملو، گلگهر و... نیز مشاهده میشود که قیمت آنها به نصف یا یک سوم کاهش یافته؛ به عبارت دیگر زیان حاصل از نگهداری آنها در این دوره حدود 50 تا 70 درصد بوده است.
بنابراین سؤالی که به اذهان متبادر میشود این است که چرا قیمت سهام کاهش یافته اما شاخص به همان اندازه کاهش نیافته است؟ آیا شاخص بورس دستکاری میشود؟
برای روشن شدن موضوع باید فرمول محاسبه شاخص را بررسی کنیم.آنچه که در حال حاضر به عنوان شاخص کل بورس محاسبه و اعلام میشود در واقع از آذرماه سال 1387 متولد شد. تا قبل از آذرماه سال 1387 شاخصکل بورس که معیاری برای نشان دادن جهت بازار بود، شاخص قیمت بود.
همانطور که فعالان با سابقه بازار به یاد دارند تا قبل از سال 1387 سه شاخص معروف هر روزه در سایت irbourse.com محا سبه و نمایش داده میشد:
1. شاخص قیمت
2. شاخص بازده نقدی
3.شاخص قیمت و بازده نقدی
سال پایه هر سه شاخص مذکور فروردین ماه 1369 بود و از میان این سه، شاخص قیمت به عنوان شاخص کل مورد استفاده قرار می گرفت. اما در آذرماه سال 1387 محاسبه شاخص قیمت به یکباره متوقف شد و از شاخص قیمت و بازده نقدی به عنوان شاخص کل استفاده شد.
یعنی عملاً مقادیر شاخص کل قبل از آذر سال 1387 و بعد از آن دارای ماهیت متفاوتی هستند. تغییر مبنای محاسبه شاخص کل خود حدیث مفصلی است که در اینجا قصد ورود به آن را نداریم.
اما شاخص کل جدید که معیار بازدهی کل شرکتهای بورس است بر مبنای بازده نقدی و قیمت است و بنابراین دو بازدهی را در خود جای داده: اول بازده قیمتی که حاصل تفاوت قیمت پایان دوره و قیمت ابتدای دوره است.
دوم بازده نقدی که ناشی از دریافت سود نقدی شرکتهاست. به منظور حفظ ثبات و پیوستگی شاخص لازم است تا در برخی موارد مثل افزایش سرمایه، ورود شرکتهای جدید و... تعدیل شاخص انجام شود. یکی از مهمترین رویدادهای شرکتی که موجب تعدیل شاخص میشود، تقسیم سود است. همانطور که ذکر شد شاخص کل فعلی بر مبنای قیمت و بازده نقدی است و بنابراین سود نقدی نیز باید به عنوان بخشی از بازدهی بورس، در محاسبه شاخص کل لحاظ شود. حال سؤال اصلی این است که تقسیم سود چگونه در محاسبه بازدهی لحاظ میشود ؟ پاسخ به این سؤال میتواند معمای شاخص بورس را حل کند.
طبق «راهنمای محاسبه شاخص در بورس اوراق بهادارتهران»، هنگام تقسیم سود یک شرکت، ارزش بازار آن شرکت برای سال پایه تعدیل میشود؛ به عبارت دیگر بجای اینکه سود تقسیمی، صورت کسر را افزایش دهد، مخرج کسر را کاهش میدهد.
برای سادگی فرض کنید قیمت سهام یک شرکت در ابتدای دوره 200 تومان است و شرکت در مجمع خود مبلغ 50 تومان سود نقدی تقسیم میکند و بعد از مجمع با قیمت 190 تومان بازگشایی میشود. در این صورت بازدهی این سهم 20 درصد است.
اما اگر منطق تعدیل شاخص را بکار بگیریم بازدهی دیگری خواهیم داشت، زیرا تعدیل شاخص کل هنگام تقسیم سود نقدی به این شیوه است که مخرج کسر یعنی سرمایهگذاری اولیه تعدیل میشود و چنین استدلال می شود که سرمایهگذار 200 تومان بابت خرید سهام پرداخت کرده است، اما در مجمع با دریافت 50 تومان سود نقدی، سرمایهگذاری اولیه وی به 150 تومان کاهش می یابد و با توجه به قیمت 190 تومانی سهم در پایان دوره، بازدهی وی 6/26 درصد خواهد بود.
ملاحظه می شود که بازدهی محاسبه شده در این دو روش تفاوت قابل ملاحظه ای با یکدیگر دارد. آنچه که در تمام متون مدیریت مالی جهت محاسبه بازدهی بکار گرفته می شود همان فرمول اول است و فعالان بازار هم برای محاسبه بازدهی پرتفوی شخصی خود از آن استفاده میکنند.
به این صورت شاخص کل نسبت به فعالان بازار در هنگام صعود با درصد بیشتر رشد میکند و در هنگام نزول با درصد کمتری کاهش مییابد. بنابراین، این ذهنیت که سرمایهگذاران حس میکنند شاخص عملکرد بهتری از آنها داشته است، صحیح است.
در واقع شاخص دستکاری نمیشود و محاسبه آن کاملاً صحیح است، اما منطقی که در محاسبه بازدهی بکار میگیرد با منطقی که در مدیریت مالی و سرمایهگذاری بکار میرود متفاوت است.
البته باید در نظر داشت که هرچند نحوه تعدیل شاخص هنگام تقسیم سود نقدی مهمترین دلیل تفاوت بازدهی شاخص با میانگین بازدهی سرمایهگذاران است، اما عوامل دیگر همچون کارمزدهای خرید و فروش و سایر هزینه های معاملات و هزینههای مالی ناشی از خرید اعتباری سهام نیز در کاهش بازدهی افراد نسبت به بازدهی شاخص نقش دارند.
شاخص FTSE بورس مالزی
روش محاسبه سری شاخص بورس مالزی، FTSE شرکتها را بر اساس سرمایهگذاری بازار کل رتبهبندی میکند. شرکتها به لحاظ حداقل سهام شناور آزاد و الزامات نقدینگی مورد ارزیابی قرار میگیرند. انتخاب اجزای شاخص باید در چنین شرایطی بر مبنای انطباق با ضوابط اساسی بورس مالزی صورت گیرد.
سهام شناور آزاد
سهام شناور همان سرمایه سهام است که برای معامله آزادانه در دسترس قرار دارد.
انواع سهامداری محدود که در ادامه آمده است از محاسبه سهام شناور شرکت مستثنی خواهد بود:
نگهداری داراییها در درازمدت توسط بنیانگذاران، خانوادههای آنها، و یا مدیران
طرح سهام کارکنان (در صورت محدود بودن)
نگهداشتن سرمایه توسط دولت
سرمایهگذاری پرتفوی که بر مبنای توافق لاک این کلاز است، و در مدت زمان در نظر گرفته شده، در این سهامداری محدود فعالیتهای زیر مقدور نخواهند بود
سرمایهگذاری پرتفوی
سهامداری اسمی (از جمله افرادی که از ADRها و GDRها حمایت میکنند)، مگر آنکه همانطور که در بالا اشاره شد سهام شناور آزاد محدود ارائه کنند
نگهداری داراییها توسط شرکتهای سرمایهگذاری
نوارشناور آزاد چیست؟
سیستم باندی مربوط به میانگین شناور آزاد که در ادامه آمده است در هنگام محاسبه شاخصها به اجزا اعمال میشود تا از تنظیمات مفرط پرتفوهای سرمایهگذاری اجتناب شود. شرکتها باید حداقل 15 درصد سهام آزاد شناور را برای ورود قابل قبول در اختیار داشته باشند.
تست نقدینگی شاخص FTSE بورس مالزی چیست؟
همانطور که در اصول و ضوابط اساسی بورس مالزی آمده است بورسها باید پس از بکارگیری تمام محدودیتهای سهام شناور آزاد، 12 ماه پیش از بررسی سالانه کمیته مشورتی بورس مالزی حداقل گردش مالی سهام را در انتشار اوراق بهادار داشته باشند تا شرایط مورد نظر برای ورود به شاخصها را بدست آورند.
تمام اجزا شاخصهای FTSE بورس مالزی در معرض تست نقدینگی قرار دارند (بجز اجزای شاخص Fedgling و شاخص ACE). اوراق بهاداری که به دلیل شکست در تست نقدینگی کنار گذاشته میشود تا زمان بررسی دوباره در دسامبر سال بعد از تمام شاخصهای دیگر نیز خارج خواهد شد.
چه سهامی واجد شرایط هستند؟
تمام انواع سهام عادی در انتشار اوراق بهادار، واجد شرایط ورود به سری شاخص FTSE بورس مالزی هستند، به شرطی که با تمام قوانین مشمولیت، سهام شناور آزاد و نقدینگی که در اصول و ضوابط اساسی بورس مالزی آمده است مطابقت داشته باشد.
در راستای اهداف سری شاخص FTSE بورس مالزی، وقتی اوراق بهاداری در بورس مالزی عرضه میشود و در سیستم معاملات بورس مالزی معامله میشود آن اوراق در راستای اهداف ملی بالایی در نظر گرفته میشود و بنابراین واجد شرایط قرار گرفتن در سری شاخص FTSE بورس مالزی است و باید با همه ضوابط موجود مطابقت داشته باشد.
لیست رزرو
لیست رزرو در واقع متشکل از 5 جزء عالیرتبه بالقوه است که در شاخص قرار ندارد. لیستهای رزرو فقط برای آن دسته از شاخصها در نظر گرفته میشوند که باید تعداد اجزای آنها ثابت باشند. در زیر به این شاخصها اشاره شده است.
KLCI بورس مالزی FTSE
شاخصFTSE 70 مید بورس مالزی
شاخص FTSE شریعت هجرت بورس مالزی
بورس لندن ،شاخص قیمت
سری شاخص FTSE انگلیس، به گونه ای است که شاخص قیمت، مجموع ارزشهای بازار تنظیم شده سهام شناور آزاد (یا سرمایهگذاری در بازار) همه شرکتهای درون شاخص تقسیم بر مقسوم علیه است (ر.ج 2.2). حرکت قیمت یک شرکت بزرگتر (مثلاً شرکتی که نماینده یک درصد ارزش شاخص است) در مقایسه با یک شرکت کوچک (که نماینده یک درصد ارزش شاخص است) تاثیر بیشتری را
بر شاخص میگذارد.
فرمولی که برای محاسبه شاخص مورد استفاده قرار گرفته است ساده و آسان است. با این وجود، تعیین میزان سرمایهگذاری هر شرکت و محاسبه میزان سرمایهگذاری در شاخص تا حدی پیچیده است. در تاریخ آغاز محاسبه شاخص، ارزش اختیاری (مثلا 1000) به عنوان ارزش اولیه در نظر گرفته میشود.
در این تاریخ حاصل تقسیم به عنوان مجموع سرمایهگذاریهای بازار اجزای شاخص، تقسیم بر ارزش شاخص اولیه محاسبه میشود.
در نتیجه حاصل تقسیم با هر تغییر سرمایه در اجزای شاخص تغییر میکند.
برای اجتناب از ایجاد عدم پیوستگی در شاخص، که در نتیجه عملکرد شرکتهای بزرگ یا ایجاد تغییر در اجزا رخ میدهد، ضرورت دارد در قیمتهایی که برای محاسبه شاخص مورد استفاده قرار میگیرند تنظیماتی صورت گیرد تا اطمینان حاصل شود که تغییر شاخص در دو تاریخ متوالی نشاندهنده حرکتهای بازار است و از رفتار شرکتها یا تغییر در اجزا ناشی نمیشود.
این اقدام تضمینکننده این است که ارزش شاخص در طول زمان قابل مقایسه خواهد بود و تغییر سطح شاخص نشاندهنده تغییر در ارزش سبد اوراق بهادار اجزا شاخص با وزنی مشابه شاخص است.
تنظیمات صورت گرفته توسط FTSE بر اساس فرمول Paasche است که حاصل تقسیم شاخص را برای یک روز قبل از اقدامات شرکت تنظیم میکند و تغییرات را از آن شاخص تنظیم شده به شاخص در روزهای آینده که در آن اقداماتی در شرکت صورت میگیرد محاسبه میکند. معنای این تنظیمات برای مدیر سبد اوراق بهاداری که در پی دنبال کردن شاخص است این است که او باید در آغاز بازار روزی که شرکت دست به اقدام میزند بسته به اینکه شرکت افزایش سرمایه میدهد یا خیر، سرمایهگذاری کند یا سود نقدی دریافت کند. در عمل مدیر سبد اوراق بهادار ناچار است با قیمت لحطه آخر معاملات اوراق بهادار بفروشد یا سرمایهگذاری کند.
فرمول Paasche
It Paas = Paascheشاخص
(اجزا) i(پس از تنظیمات برای اقدام شرکت یا هر رخداد دیگر) t (قیمت در ابتدای روز)P i,t = P
(در آغاز روز محاسبه شاخص) i (قیمت اجزا)P i,0= P
( زنجیرهایPaasche شاخص )t (در آغاز روز)i تعداد سهام موجود در شاخص برای اجزا =Q i,t
اشکالات محاسبه شاخص کل ، و راهکارهای رفع ایرادها
سعید شعبانی ،حسابداررسمی
یکی از ایرادات فرمول شاخص کل کارآمدی ضعیف در زمان بالا بودن نرخ تورم و نیز بسته بودن طولانی یک نماد، است. شاخص کل بهگونهای طراحی شده است که سهمهای با ارزش بازار بالا بیشترین تاثیر را در آن دارند. فعالان بازار به این سهمها، سهمهای شاخصساز می گویند. این نقطه ضعف بزرگ شاخص کل موجب شده است تا همواره دستمایه برخی بازیهای بزرگان بازار قرار گیرد. به طور مثال در زمانهای خاصی که این بزرگان نیاز به شاخص سبز دارند با انجام چند معامله بلوکی در سهمهای شاخصساز، شاخص کل را سبز می کنند در حالی که کلیت بازار رو به نزول است. شاخص ملی بورس ایران در واقع تجمیعی از دادههای وزنی معاملات سهام 200 شرکت برتر یا تاثیرگذار این بازار است در حالی که معاملات سهام مابقی شرکتهای حاضر در این بازار تاثیر با اهمیتی بر شاخص کل بورس ندارند.
یکی دیگر از اشکالات محاسبه شاخص کل بورس این است که اگر 5 درصد سهام شرکت در بورس پذیرفته شده باشد، کل شرکت در محاسبه شاخص لحاظ میشود. لذا باید شاخصی مورد محاسبه قرار گیرد که بیان کننده وضعیت بازار باشد.از آنجا که به طور سنتی شاخص کل بر روانشناسی بازار تاثیر مستقیمی دارد، فعالان بازار درک کرده اند که هنگام صعود شاخص کل تنها چند سهم سبز می شوند اما در مقابل هنگام نزول به همه سهمها فشار وارد میشود. این به دلیل همان فشار روانی شاخص کل است که ترس ریزش را به سهمهایی با شرایط بنیادی و تکنیکالی خوب تلقین می کند.
در شاخص فعلی، قیمت سهام یک شرکت قبل از مجمع منهای سود تقسیمی این شرکت محاسبه میشود که عمدهترین اشکال محاسبه آن در این است که امکان مقایسه شاخص با گذشته از بین رفته و نمیتوان بر مبنای اعداد سال گذشته به یک نتیجه منطقی در مورد روند حرکت شاخص در سالجاری رسید.علاوه بر این، سود نقدی شرکتها در زمان بازگشایی نماد سهام آنان پس از مجمع از مخرج کسر محاسبه بازدهی کسر میشود که سبب رشد در محاسبه شاخص میشود و دلیل این موضوع نیز تلاش برای جلوگیری از نزول شاخص در دوران نزول است. عدم تطابق حرکت شاخص با حرکت قیمتها، سردرگمی سهامداران و کاهش اعتماد به شاخص از جمله انتقادات وارده به شاخص کل است که این مسائل موجب شده کارکرد شاخص به عنوان نماگر رویه کلی بازار مبهم باشد. در کنار شاخص کل بورس گاهی اوقات نیاز به شاخص نقدی نیز داریم. فرض کنید قیمت ملک در مجیدیه سال گذشته برای هر متر مربع مبلغ 4 میلیون تومان بوده اما امسال این رقم به 4.8 میلیون تومان افزایش یافته است؛ در نتیجه رشد 20 درصدی شاخص قیمت ملک در این منطقه رخ داده ؛ از سویی دیگر نرخ اجاره خانه نیز در این نرخ بازدهی قابل تجمیع است. این مثال مشابه محاسبه شاخص کل بوس تهران است، چراکه علاوه بر محاسبه نرخ بازده قیمت سهام، میزان سود نقدی پرداختی در مجامع سالانه شرکتها را نیز با یکدیگر جمع و محاسبه کرد که البته محاسبه غلطی نیست.در بورسهای پیشرفته دنیا از جمله آمریکا و انگلیس تولید و انتشار شاخصهای مختلف از طریق شرکتهای خصوصی حرفهای و تخصصی راهبری میشود. در این میان، نوع تفسیر از شاخصهای مختلف به ایجاد بینشهای گوناگون در بازار سهام میانجامد.
شاخص فعلی بورس ایران، یعنی شاخص کل بازده نقدی و قیمت سهام که اشتباه نیست، چرا که باید نوع تفسیری که از آن برداشت میشود، تحلیل شود، ضمن آنکه با روند نرخ تورم واقعی جامعه تعدیل می شود. از سوی دیگر، تاخیر 8 ماهه زمان پرداخت سود نقدی مجامع شرکتها در کنار تورم باعث میشود که برای سهامدار بازده اندکی از بازار سرمایه بر جای بماند.میزان سهام شناور هر شرکت بورسی در شاخص کل بازار سهام به عنوان راهکاری برای
واقعی تر شدن آن با واقعیات بازار است. در یک عبارت، باید گفت تاثیر شرکتهای بزرگ باید به اندازه سهام شناور این شرکت که در بازار دست به دست می شود، بر شاخص بورس تاثیر گذار باشد نه آنکه به اندازه کل ارزش بازار سهام این شرکت، شاخص بورس تعدیل شود. کانون اصلی اغلب انتقادها از شاخص بورس ناشی از تعبیر غلط از محتوای این نماگر بوده، این در حالی است که شاخص نقد و بازده در ذات خود دچار ایراد نیست. شاخص كل بورس اوراق بهادار تهران با توجه به معيارهاي پيشنهادي فيشر شاخص ايده آلي نبوده و بنابراين كارآيي لازم را دارا نيست. بنابراین وجود يك شاخص كارا كه نمايانگر رفتار كلي قيمت سهام باشد ضروري است، اگر شاخص نتواند اين وظيفه خود را به خوبي انجام دهد، علايم نادرستي به سرمايه گذاران، جهت سرمايه گذاري خواهد داد. لذا در هنگام محاسبه شاخص بايد به موارد زير توجه شود:
1. شاخص بايد سهام فعال را نشان بدهد.
2. قيمت پايه بايد قيمت تعديل شده در بازار باشد (چند ماه قبل از ورود به بورس) و بعد از تعديل وارد شاخص شود.
3. عمليات دستوري بايد از شاخص خارج شود.
4. مبناي محاسباتي بايد مبناي بازار باشد.
5. دو شاخص هم وزن و شاخص قیمت را در کنار شاخص کل درج نمائیم و رفته رفته به استیلای شاخص کل بر بازار سهام پایان دهیم و بازار را از شر آسیبهای یک شاخص ناقص و غیر علمی نجات دهیم.
6. با واقعیکردن شاخص و پذیرش اشتباهات شاخص میتوان بازار را از فشار زیاد رهانید و سرمایهگذاران را از نگرانی بیرون آورد.
نظر شما